شکل جمع:
luminariesشخصیت برجسته، عضو تاثیرگذار، فردی مشهور
She was hailed as a luminary in the field of astrophysics for her groundbreaking research.
او بهخاطر تحقیقات پیشگامانهاش بهعنوان فردی برجسته در زمینهی اخترفیزیک مورد تحسین قرار گرفت.
Aspiring artists often look up to renowned painters and sculptors as their artistic luminaries.
هنرمندان مشتاق اغلب به نقاشان و مجسمهسازان مشهور بهعنوان مشاهیر هنری خود نگاه میکنند.
جسم روشن، جرم آسمانی، جرم نورافکن آسمانی، آدم نورانی، پرفروغ، شخصیت تابناک، چهرهی درخشان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The star-filled sky was illuminated by several celestial luminaries.
آسمان پرستاره توسط چندین جرم نورافکن آسمانی روشن شد.
a gathering of luminaries in the field of physics
گردهمایی (همایش) چهرههای درخشان در رشتهی فیزیک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «luminary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/luminary