شکل نوشتاری دیگر این لغت: eminency
عالیرتبه، عالیجناب، بزرگی، جاه، مقام، تعالی، بلندی، برجستگی
She built her house on an eminence overlooking the city.
خانهی خود را بر یک بلندی مشرف به شهر بنا کرد.
The eminence of New York is primarily due to natural advantages.
برتری نیویورک در درجهی اول مدیون موهبتهای طبیعی میباشد.
the artistic eminence of London
آوازهی هنری لندن
Ferdowsi's eminence as an epic poet
رفعت فردوسی به عنوان یک شاعر حماسی
a gathering of literary eminences
گردهمایی برجستگان عالم ادبیات
His Eminence will arrive in five minutes.
عالیجناب (کاردینال) تا پنج دقیقهی دیگر وارد خواهند شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eminence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eminence