آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Reputation

ˌrepjəˈteɪʃn ˌrepjəˈteɪʃn

شکل جمع:

reputations

معنی reputation | جمله با reputation

noun countable B2

شهرت، اعتبار، آبرو، خوش‌نامی، اشتهار، آوازه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to damage someone's reputation

به شهرت کسی آسیب زدن

a bad reputation

بدنامی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to lose one's reputation

نام نیک خود را از دست دادن

His reputation spread all over Europe.

نیکنامی او در سرتاسر اروپا پیچید.

He saved the reputations of several ladies.

آبروی چندین خانم را حفظ کرد.

He has the reputation of being intelligent.

او به باهوشی معروف است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reputation

Collocations

have the reputation of

به چیزی معروف بودن، شهرت (چیزی را) داشتن

لغات هم‌خانواده reputation

سوال‌های رایج reputation

شکل جمع reputation چی میشه؟

شکل جمع reputation در زبان انگلیسی reputations است.

ارجاع به لغت reputation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reputation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reputation

لغات نزدیک reputation

پیشنهاد بهبود معانی