امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reputable

ˈrepjətəbl ˈrepjətəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
معتبر، مشهور، قابل اطمینان، قابل اعتماد، آبرومند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a reputable bank
- بانکی معتبر
- one of our university's reputable scholars
- یکی از دانشمندان مشهور دانشگاه ما
- a reputable word
- سخنی معتبر
adjective
سرشناس، صاحب‌نام، پُرآوازه، خوش‌نام
- She chose a reputable publisher for her debut novel.
- او ناشر سرشناسی را برای اولین رمان خود انتخاب کرد.
- They only recommend reputable brands for quality products.
- آن‌ها فقط برندهای خوش‌نام را برای محصولات باکیفیت توصیه می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reputable

  1. adjective worthy of respect
    Synonyms:
    acclaimed celebrated conscientious constant creditable dependable distinguished eminent esteemed estimable excellent fair faithful famed famous favored good high-principled high-ranking honest honorable honored illustrious in high favor just legitimate notable of good repute popular prominent redoubted reliable renowned respectable righteous salt of the earth sincere straightforward trustworthy truthful upright well-known well-thought-of
    Antonyms:
    disreputable notorious unrespected untrustworthy

لغات هم‌خانواده reputable

ارجاع به لغت reputable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reputable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reputable

لغات نزدیک reputable

پیشنهاد بهبود معانی