جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Honorable

ˈɑːnərəbl ˈɒnrəbl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ستوده، محترم، شریف، پسندیده، بزرگوار، آبرومند، لایق احترام، شرافتمندانه، شایان تعریف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

honorable peace terms

شرایط صلح شرافتمندانه

the Honorable John Smith

عالیجناب جان اسمیت

نمونه‌جمله‌های بیشتر

one of the most honorable teachers I know

یکی از درست‌کارترین معلمانی که من می‌شناسم

honorable service

خدمت افتخار‌آفرین

honorable discharge

(نظام) ترخیص محترمانه، خاتمه خدمت با سابقه‌ی خوب

honorable burial

دفن همراه با احترامات/ دفن محترمانه (شایان تعریف)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد honorable

adjective reputable

Synonyms:

respectable honest reliable trustworthy dependable ethical upright principled virtuous sincere noble just faithful straightforward conscientious righteous law-abiding esteemed honored distinguished eminent notable celebrated acclaimed illustrious sterling of good repute forthright truthful unstained chivalrous knightly high-principled on the up-and-up

ارجاع به لغت honorable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «honorable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/honorable

لغات نزدیک honorable

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!