معنی distinguished به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

dɪˈstɪŋɡwɪʃt dɪˈstɪŋɡwɪʃt

آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ خرداد ۱۴۰۳

سوم‌شخص مفرد:
distinguishes
وجه وصفی حال:
distinguishing
صفت تفضیلی:
more distinguished
صفت عالی:
most distinguished

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

متمایز، برجسته، سرشناس، شناخته‌شده، شهیر، نامدار، نام‌آور، گرامی، ارجمند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a distinguished poet

- شاعر شهیر

- The distinguished professor received the award for his outstanding contributions to the field of science.

- این استاد ارجمند به‌دلیل خدمات برجسته‌اش در عرصه‌ی علم، این جایزه را دریافت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distinguished

adjective famous, outstanding

Synonyms:

well-known notable renowned prominent celebrated outstanding great eminent remarkable extraordinary special noted illustrious distinguished acclaimed esteemed memorable superior big name name unforgettable conspicuous marked striking imposing shining honored glorious dignified reputable venerable signal foremost talked of arresting noble stately aristocratic highly regarded especial singular peerless nonpareil royal salient brilliant

Antonyms:

ordinary common unknown insignificant standard unextraordinary

ارجاع به لغت distinguished

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «distinguished» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distinguished

لغات نزدیک distinguished

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!