با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Striking

ˈstraɪkɪŋ ˈstraɪkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    struck
  • شکل سوم:

    stricken
  • سوم‌شخص مفرد:

    strikes
  • صفت تفضیلی:

    more striking
  • صفت عالی:

    most striking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
برجسته، قابل توجه، مؤثر، گیرا، فاحش، چشمگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The striking performance by the actress left the audience in awe.
- اجرای گیرای بازیگر تماشاچیان را متحیر کرد.
- Her striking beauty turned heads wherever she went.
- زیبایی چشمگیرش باعث می‌شد هرجایی که می‌رفت، سرها به سویش بچرخد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد striking

  1. adjective extraordinary; beautiful
    Synonyms: arresting, arrestive, astonishing, attractive, bizarre, charming, cogent, commanding, compelling, confounding, conspicuous, dazzling, distinguished, dynamite, electrifying, eye-catching, fascinating, forceful, forcible, handsome, impressive, jazzy, lofty, marked, memorable, noteworthy, noticeable, out of the ordinary, outstanding, powerful, prominent, remarkable, salient, showy, signal, singular, staggering, startling, stunning, surprising, telling, unusual, wonderful, wondrous
    Antonyms: homely, horrifying, ugly, unimpressive

لغات هم‌خانواده striking

ارجاع به لغت striking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «striking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/striking

لغات نزدیک striking

پیشنهاد بهبود معانی