گذشتهی ساده:
struckشکل سوم:
strickenسومشخص مفرد:
strikesصفت تفضیلی:
more strikingصفت عالی:
most strikingبرجسته، قابل توجه، مؤثر، گیرا، فاحش، چشمگیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The striking performance by the actress left the audience in awe.
اجرای گیرای بازیگر تماشاچیان را متحیر کرد.
Her striking beauty turned heads wherever she went.
زیبایی چشمگیرش باعث میشد هرجایی که میرفت، سرها به سویش بچرخد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «striking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/striking