فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bizarre

bəˈzɑːr bəˈzɑː

صفت تفضیلی:

more bizarre

صفت عالی:

most bizarre

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

عجیب‌وغریب، نامأنوس، خیالی، وهمی، شگفت‌آور، غیرعادی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The bizarre appearance of the natives frightened the child.

ظاهر عجیب‌وغریب بومیان بچه را ترساند.

The scientist discovered a bizarre species of fish that glowed in the dark.

دانشمند گونه‌ی خارق‌العاده‌ای از ماهیان را کشف کرد که در تاریکی می‌درخشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a bizarre sequence of events

سلسله‌رویدادهای غیرعادی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bizarre

  1. adjective strange, wild
    Synonyms:
    strange unusual odd peculiar weird curious extraordinary fantastic singular eccentric ludicrous ridiculous outlandish grotesque freakish comical offbeat kooky off the wall wild outré far-out way-out oddball bugged out camp
    Antonyms:
    normal usual reasonable

ارجاع به لغت bizarre

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bizarre» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bizarre

لغات نزدیک bizarre

پیشنهاد بهبود معانی