امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grotesque

ɡroʊˈtesk ɡrəʊˈtesk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
غریب‌و‌عجیب، بی‌تناسب، مضحک، تناقض‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Her behavior was pompous and grotesque.
- رفتار آن زن پرافاده و تمسخرانگیز بود.
- a grotesque design
- طرح ناجور و مسخره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grotesque

  1. adjective ugly, misshapen
    Synonyms:
    aberrant abnormal absurd antic bizarre deformed distorted eerie extravagant extreme fanciful fantastic flamboyant freakish grody gross incongruous ludicrous malformed monstrous odd outlandish perverted preposterous queer ridiculous strange surrealistic uncanny unnatural weird whimsical
    Antonyms:
    beautiful nice pretty shapely

ارجاع به لغت grotesque

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grotesque» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grotesque

لغات نزدیک grotesque

پیشنهاد بهبود معانی