با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Antic

ˈæntɪk ˈæntɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
غریب و عجیب، بی‌تناسب، مسخره، وضع غریب و مضحک
- Hamlet's antic disposition
- خلق عجیب و غریب هملت
- I am getting tired of his antics.
- از الم‌شنگه‌های او خسته شده‌ام.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antic

  1. noun funny act
    Synonyms: caper, dido, frolic, joke, lark, romp, shenanigan, tomfoolery, trick

ارجاع به لغت antic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antic

لغات نزدیک antic

پیشنهاد بهبود معانی