قدیمی مسخرگی، لودگی، رفتار احمقانه، حماقت، ابلهی، دلقکبازی، لوسبازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His constant tomfoolery during class disrupted the entire lecture.
دلقکبازی مداوم او در طول کلاس، کل سخنرانی را مختل کرد.
I can't believe he engaged in such silly tomfoolery at a formal event.
نمیتوانم باور کنم که او در یک مراسم رسمی دست به چنین لودگی احمقانهای زده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tomfoolery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tomfoolery