فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Horseplay

ˈhɔːrspleɪ ˈhɔːspleɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    horseplayed
  • شکل سوم:

    horseplayed
  • سوم شخص مفرد:

    horseplays
  • وجه وصفی حال:

    horseplaying

معنی

  • noun
    بازی خشن و خرکی، شوخی خرکی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد horseplay

  1. noun rough play
    Synonyms: antics, buffoonery, capers, clowning, fooling around, fun and games, hijinks, misbehavior, pranks, rough-housing, rowdiness, shenanigans, tomfoolery

ارجاع به لغت horseplay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «horseplay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/horseplay

لغات نزدیک horseplay

پیشنهاد بهبود معانی