امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Horseplay

ˈhɔːrspleɪ ˈhɔːspleɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    horseplayed
  • شکل سوم:

    horseplayed
  • سوم‌شخص مفرد:

    horseplays
  • وجه وصفی حال:

    horseplaying

معنی

noun
بازی خشن و خرکی، شوخی خرکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد horseplay

  1. noun rough play
    Synonyms:
    antics buffoonery capers clowning fooling around fun and games hijinks misbehavior pranks rough-housing rowdiness shenanigans tomfoolery

ارجاع به لغت horseplay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «horseplay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/horseplay

لغات نزدیک horseplay

پیشنهاد بهبود معانی