امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shenanigans

ʃəˈnænɪɡənz ʃəˈnænɪɡənz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
کثافت‌کاری، شیطنت، خباثت، کلک، زد و بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She wouldn’t put up with his shenanigans.
- با کثافت‌کاری‌های اون کنار نمیاد.
- He told stories of his childhood shenanigans.
- او از شیطنت‌های دوران بچگی‌اش تعریف می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shenanigans

  1. noun mischief
    Synonyms:
    antics capers dirty trick fooling around frolicsomeness funny business gag hanky-panky high jinks horseplay horsing around misbehavior mischievousness monkey business naughtiness nonsense prank trouble vandalism

ارجاع به لغت shenanigans

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shenanigans» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shenanigans

لغات نزدیک shenanigans

پیشنهاد بهبود معانی