آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Gag

ɡæɡ ɡæɡ

معنی gag | جمله با gag

noun verb - intransitive verb - transitive

دهان‌بند بستن، پوزه‌بند بستن، محدود کردن، مانع فراهم کردن برای، شیرین‌کاری، قصه یا عمل خنده‌آور

The thieves gagged and robbed him.

دزدان دهانش را بستند و مالش را دزدیدند.

The government was trying to gag the press.

دولت سعی می‌کرد رسانه‌ها را زیر مهار خود بیاورد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Bob Hope's gags made people laugh.

لطیفه‌های باب‌هوپ مردم را به خنده آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gag

  1. noun practical joke
  1. verb vomit, choke

ارجاع به لغت gag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gag

لغات نزدیک gag

پیشنهاد بهبود معانی