امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wile

ˈwaɪl waɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حیله، فریب، خدعه، تزویر، مکر، تلبیس، به طمع انداختن، فریفتن، اغوا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He is back to his old wiles.
- او به حیله‌های سابقش برگشته است.
- His sermons would even wile the birds from the trees.
- موعظه‌های او حتی پرندگان را از درختان جلب می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wile

  1. noun cunning
    Synonyms:
    angle artfulness artifice cheating chicane chicanery con contrivance craft craftiness deceit deception device dishonesty dissimulation dodge feint flimflam fraud gambit game gimmick guile hoax horseplay imposition little game lure maneuver monkey business monkeyshines plot ploy racket ruse scam scheming setup shenanigans skullduggery slant slyness stratagem stunt subterfuge switch trick trickery twist
    Antonyms:
    naivety stupidity

Phrasal verbs

ارجاع به لغت wile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wile

لغات نزدیک wile

پیشنهاد بهبود معانی