سرکشی، وحشیگری، طغیان
The wildness was gone and I felt finer than I had ever felt.
وحشیگری رخت بسته بود و من از هر زمان دیگری احساس بهتری داشتم.
Liza had always had a tendency to wildness.
لیزا همیشه به وحشیگری گرایش داشت.
(مکان و منطقه) دستنخورده بودن، وحشی بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the wildness the Scottish hills
طبیعت وحشی تپههای اسکاتلند
the wildness of the area
دستنخورده بودن این منطقه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wildness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wildness