شکل جمع:
wildsصفت تفضیلی:
wilderصفت عالی:
wildestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در حالت طبیعی و دستنخورده زیست کردن، ناپرورده بودن، در دامن طبیعت زیستن
خیلی بهتر از انتظار، (به طور غیرمترقبه) عالی
بالاتر از حد انتظار، آنچه که شخص خوابش را هم نمیدیده
1- وحشی شدن، سر به بیابان گذاشتن 2- وحشیگری کردن، از دسته در رفتن، لگام گسیختگی کردن، از دست رفتن
کثیف، درهم ریخته، ژولیده، پشمالو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wild» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wild