آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Wild

waɪld waɪld

شکل جمع:

wilds

صفت تفضیلی:

wilder

صفت عالی:

wildest

معنی wild | جمله با wild

adjective B2

وحشی، مهارنشده، خشن، شدید، دیوانه‌وار، سرکش

He has a wild temper and loses control easily.

او خلق‌وخوی وحشی‌ای دارد و به‌راحتی کنترل خود را از دست می‌دهد.

They had a wild party last night.

آن‌ها دیشب، مهمانی دیوانه‌واری داشتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was wild with delight.

از شدت خوشی سر از پا نمی‌شناخت.

Desperation had made her wild.

نومیدی او را از خود بی‌خود کرده بود.

The sea was wild with storm.

توفان دریا را متلاطم کرده بود.

wild children

بچه‌های تخس

wild hair

موی ژولیده

a wild wager

قمار مخاطره‌آمیز

a wild success

کامیابی چشمگیر

to shoot wild

دیوانه‌وار تیراندازی کردن

a wild seacoast

ساحل توفانی

adjective slang

عجیب‌وغریب، غیرمعمول، متفاوت، جالب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The party had a wild atmosphere with colorful decorations and music.

مهمانی فضایی متفاوت و جالب با تزئینات رنگارنگ و موسیقی داشت.

He told a wild story about his adventures abroad.

او داستان عجیب‌وغریبی درباره‌ی ماجراجویی‌هایش در خارج تعریف کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a wild scheme

یک طرح غیر عملی

adjective A2

وحشی، خودرو (حیوانات و گیاهان)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

He prefers to observe wild birds rather than keep them in a cage.

او ترجیح می‌دهد پرندگان وحشی را تماشا کند تا اینکه آن‌ها را در قفس نگه دارد.

The forest is home to many wild species of plants and animals.

جنگل، خانه‌ی گونه‌های وحشی بسیاری از گیاهان و حیوانات است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

wild plants

گیاهان خودرو

wild flowers

گل‌های وحشی

wild animals

حیوانات وحشی

a wild tribe

یک قبیله‌ی بدوی

adjective B2

بکر، دست‌نخورده، وحشی، ناهموار، بیابانی (زمین)

They camped in a wild and remote valley.

آن‌ها در دره‌ای دورافتاده و دست‌نخورده کمپ زدند.

Wild areas are often home to rare animals and plants.

مناطق بکر اغلب خانه‌ی حیوانات و گیاهان نادر هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

wild land

سرزمین بیابانی

adjective C2

بی‌اساس، نادرست، بی‌پایه، حدسی، غیرمستند

He made a wild assumption about the outcome of the experiment.

او فرضیه‌ای بی‌پایه درباره‌ی نتیجه‌ی آزمایش مطرح کرد.

The report contained many wild claims that were later disproven.

این گزارش، شامل ادعاهای نادرستی بود که بعدها رد شدند.

noun uncountable

طبیعت بکر، مناطق وحشی، سرزمین‌های دست‌نخورده، طبیعت دست‌نخورده، مناطق دورافتاده

Photographers often travel deep into the wild to capture rare animals.

عکاسان اغلب برای ثبت حیوانات نادر به اعماق طبیعت دست‌نخورده سفر می‌کنند.

He spent a week alone in the wild, far from any town.

او یک هفته را تنها در مناطق دورافتاده، دور از هر شهری گذراند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wild

  1. adjective intense, stormy
    Antonyms:

Collocations

live in the wild

در حالت طبیعی و دست‌نخورده زیست کردن، ناپرورده بودن، در دامن طبیعت زیستن

go wild

وحشی شدن، از کنترل خارج شدن (هیجان، شادی، خشم و ...)

Idioms

beyond one's wildest dreams

خیلی بهتر از انتظار، (به طور غیرمترقبه) عالی

بالاتر از حد انتظار، آنچه که شخص خوابش را هم نمی‌دیده

run wild

1- وحشی شدن، سر به بیابان گذاشتن 2- وحشی‌گری کردن، از دسته در رفتن، لگام گسیختگی کردن، از دست رفتن

wild and woolly

کثیف، درهم ریخته، ژولیده، پشمالو

sow one's wild oats

در ایام جوانی عیاشی و هرزگی کردن (و سپس عیال‌وار شدن)

(در جوانی) عیش و عشرت کردن، ادل‌و‌بدل‌کاری کردن

a wild goose chase

آب در هاون کوبیدن، کار بی‌فایده، کار عبث و بیهوده، دنبال نخودسیاه بودن

Idioms بیشتر

hog wild

(عامیانه) هیجان‌زده و بی‌بندوبار، از خود بیخود

لغات هم‌خانواده wild

  • adjective
    wild

سوال‌های رایج wild

شکل جمع wild چی میشه؟

شکل جمع wild در زبان انگلیسی wilds است.

صفت تفضیلی wild چی میشه؟

صفت تفضیلی wild در زبان انگلیسی wilder است.

صفت عالی wild چی میشه؟

صفت عالی wild در زبان انگلیسی wildest است.

ارجاع به لغت wild

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wild» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wild

لغات نزدیک wild

پیشنهاد بهبود معانی