با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Raving

ˈreɪvɪŋ ˈreɪvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    raves
  • شکل جمع:

    ravings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
یاوه‌گو، دیوانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- raving mad
- دیوانه‌ی زنجیری (هذیان‌گوی)
- a raving beauty
- زنی با زیبایی اعجاب‌آور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raving

  1. verb Praise enthusiastically
    Synonyms: rhapsodizing, gushing
    Antonyms: denouncing, criticizing, condemning, discouraging
  2. verb Talk in a noisy, excited, or declamatory manner
    Synonyms: ranting, babbling, jabbering, rambling, wandering, talking, spouting, storming, roaring, mouthing, raging, fuming, declaiming, haranguing, fulminating, blustering, blowing
  3. verb To rage
    Synonyms: spluttering, storming
  4. adverb In a raving manner
    Synonyms: ravingly
  5. adjective Deranged
    Synonyms: delirious, frenzied, berserk, shouting, fuming, irrational, mad, wildly irrational, maniacal, phrenetic, violent, wild

ارجاع به لغت raving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raving

لغات نزدیک raving

پیشنهاد بهبود معانی