امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Raving

ˈreɪvɪŋ ˈreɪvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    raves
  • شکل جمع:

    ravings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
یاوه‌گو، دیوانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- raving mad
- دیوانه‌ی زنجیری (هذیان‌گوی)
- a raving beauty
- زنی با زیبایی اعجاب‌آور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raving

  1. verb Praise enthusiastically
    Synonyms:
    rhapsodizing gushing
    Antonyms:
    denouncing criticizing condemning discouraging
  1. verb Talk in a noisy, excited, or declamatory manner
    Synonyms:
    ranting babbling jabbering rambling wandering talking spouting storming roaring mouthing raging fuming declaiming haranguing fulminating blustering blowing
  1. verb To rage
    Synonyms:
    spluttering storming
  1. adverb In a raving manner
    Synonyms:
    ravingly
  1. adjective Deranged
    Synonyms:
    delirious frenzied berserk shouting fuming irrational mad wildly irrational maniacal phrenetic violent wild

ارجاع به لغت raving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raving

لغات نزدیک raving

پیشنهاد بهبود معانی