آخرین به‌روزرسانی:

Blowing

bloʊɪŋ bləʊɪŋ

گذشته‌ی ساده:

blew

شکل سوم:

blown

سوم‌شخص مفرد:

blows

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

وزش (باد)، دمش، جریان هوا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The blowing of the wind rustled the leaves in the trees.

وزش باد برگ‌های درختان را به صدا در می‌آورد.

The blowing of the air conditioner provided relief from the summer heat.

وزش باد کولر باعث رهایی از گرمای تابستان شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blowing

  1. adjective agitating the air
    Synonyms:
    breathing fanning puffing blasting whisking
  1. adjective being agitated by the air
    Synonyms:
    flapping fluttering whipping tumbling whirling

سوال‌های رایج blowing

گذشته‌ی ساده blowing چی میشه؟

گذشته‌ی ساده blowing در زبان انگلیسی blew است.

شکل سوم blowing چی میشه؟

شکل سوم blowing در زبان انگلیسی blown است.

سوم‌شخص مفرد blowing چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد blowing در زبان انگلیسی blows است.

ارجاع به لغت blowing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blowing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blowing

لغات نزدیک blowing

پیشنهاد بهبود معانی