فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Blowhole

ˈbloʊhoʊl ˈbləʊhəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    سوراخ بینی نهنگ (که در فرق سر آن قرار دارد)
  • noun
    (به‌ویژه در گدازه‌ی آتشفشانی) سوراخی که هوا و گاز از آن به خارج راه می‌یابد، مفر، دررو
  • noun
    (در دریای یخ‌زده) سوراخی در یخ که پستانداران (مثل نهنگ) برای تنفس گرد آن می‌آیند
  • noun
    دیگ جن (شکافی در صخره‌های ساحلی که هنگام خوردن موج به ساحل آب از آن فوران می‌کند )
  • noun
    (در ریخته‌گری و فلزکاری) مک (حباب‌های ریز هوا در سطح فلز)، حبابچه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد blowhole

  1. noun A hole for the escape of gas or air
    Synonyms: vent, venthole, vent hole

ارجاع به لغت blowhole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blowhole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blowhole

لغات نزدیک blowhole

پیشنهاد بهبود معانی