ورمکرده، دمیدهشده، از نفس افتاده (خسته)
قسمت سوم فعل Blow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
blown flowers
گلهای شکفته
a full-blown storm
توفان تمامعیار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blown» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blown