با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Blowout

ˈbloʊaʊt ˈbləʊaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
پنچری (تایر و غیره)، پکیدن، ترکیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
سوختن فیوز برق
noun
(عامیانه) مهمانی، جشن بزرگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blowout

  1. noun explosion; something exploded
    Synonyms: blast, break, burst, detonation, eruption, escape, flat tire, leak, puncture, rupture, tear
  2. noun wild party
    Synonyms: bash, binge, feast, riot, shindig, spree

ارجاع به لغت blowout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blowout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blowout

لغات نزدیک blowout

پیشنهاد بهبود معانی