آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ اسفند ۱۴۰۳

    Feast

    fiːst fiːst

    گذشته‌ی ساده:

    feasted

    شکل سوم:

    feasted

    سوم‌شخص مفرد:

    feasts

    وجه وصفی حال:

    feasting

    شکل جمع:

    feasts

    معنی feast | جمله با feast

    noun countable C1

    مهمانی، سور، ضیافت، جشن، بزم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The feast was so abundant that there was food left over for days.

    جشن آن‌قدر پر از غذا بود که تا چند روز غذا باقی ماند.

    She called it a feast fit for a king with all the exquisite dishes served.

    با تمام غذاهای دل‌پسندی که سرو شده بود، او آن را ضیافتی شایسته‌ی پادشاه نامید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a feast of poetry and music

    بزم شعر و موسیقی

    noun singular

    لذت، خوشی، حظ، ضیافت، شادی‌آفرین، دل‌انگیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The museum’s art collection was a true feast for art lovers.

    مجموعه‌ی هنری موزه، لذتی بصری برای دوستداران هنر بود.

    The film was a true feast for the eyes with its breathtaking cinematography.

    این فیلم با فیلم‌برداری خیره‌کننده‌اش واقعاً ضیافتی برای چشم‌ها بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a feast for the eyes

    موجب تمتع دیدگان

    noun singular

    گنجینه، سرشار، مجموعه

    The festival offers a feast of music, art, and culture.

    این جشنواره، گنجینه‌ای از موسیقی، هنر و فرهنگ را ارائه می‌دهد.

    The book is a feast of wisdom and storytelling.

    این کتاب مجموعه‌ای غنی از خِرد و داستان‌سرایی است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The exhibition was a feast of colors and creativity.

    این نمایشگاه سرشار از رنگ و خلاقیت بود.

    noun countable

    عید (دینی)

    The feast of Eid al-Fitr marks the end of Ramadan.

    عید فطر، پایان رمضان را نشان می‌دهد.

    Families often prepare special dishes for the feast of Thanksgiving.

    خانواده‌ها معمولاً برای عید شکرگزاری غذاهای ویژه‌ای تهیه می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the feast of Ramadan

    عید ماه رمضان

    the feast of Easter

    عید پاک

    verb - intransitive

    جشن گرفتن، خوش‌گذرانی کردن (با خوردن غذای زیاد)

    They feasted for seven days and nights.

    آنان هفت روز و هفت شب جشن گرفتند.

    We feasted until dawn.

    تا سحر خوش‌گذرانی کردیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Christmas is a period of feasting and thanksgiving.

    کریسمس دوران جشن و شکرگزاری است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد feast

    1. noun banquet and celebration
      Synonyms:
      dinner treat entertainment festival celebration festivity fete fiesta gala picnic spread barbecue blow carnival merrymaking refreshment regale repast big feed jollification wassail clambake carousal blowout
    1. verb eat a great amount or very well
      Synonyms:
      eat sumptuously dine indulge treat entertain regale stuff wine and dine banquet gorge overindulge stuff one’s face gormandize
      Antonyms:
      fast abstain

    Collocations

    the feast of nowruz

    عید نوروز

    movable feast

    عید مذهبی که تاریخ آن متغییر است

    Idioms

    after the feast comes the reckoning

    کسی که خربزه می‌خورد، باید پای لرز آن هم بنشیند.

    bean feast

    (انگلیس - عامیانه) مهمانی پرسرور، جشن مسرت‌بخش

    feast one's eyes on

    چشم چرانی کردن، با تحسین نگاه کردن

    skeleton at the feast

    (شخص یا رویداد) به‌هم‌زننده‌ی خوشی، عیش‌زدا

    سوال‌های رایج feast

    گذشته‌ی ساده feast چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده feast در زبان انگلیسی feasted است.

    شکل سوم feast چی میشه؟

    شکل سوم feast در زبان انگلیسی feasted است.

    شکل جمع feast چی میشه؟

    شکل جمع feast در زبان انگلیسی feasts است.

    وجه وصفی حال feast چی میشه؟

    وجه وصفی حال feast در زبان انگلیسی feasting است.

    سوم‌شخص مفرد feast چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد feast در زبان انگلیسی feasts است.

    ارجاع به لغت feast

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «feast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feast

    لغات نزدیک feast

    • - feasible alternative
    • - feasibly
    • - feast
    • - feast day
    • - feast one's eyes on
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.