آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Fete

feɪt feɪt feɪt

معنی fete | جمله با fete

noun verb - transitive

ضیافت (به‌ویژه در هوای آزاد)، بزم، جشن، سور، جشنواره

(به افتخار کسی) سور دادن، جشن بر پا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

They feted the president of Italy with banquets and parades.

با جشن و رژه مقدم، رئیس‌جمهور ایتالیا را گرامی داشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fete

  1. noun celebration, party
  1. verb throw a party for someone

ارجاع به لغت fete

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fete» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fete

لغات نزدیک fete

پیشنهاد بهبود معانی