گذشتهی ساده:
partiedشکل سوم:
partiedسومشخص مفرد:
partiesوجه وصفی حال:
partyingشکل جمع:
partiesقسمت، بخش، دسته، دسته همفکر، حزب، دسته متشکل، جمعیت، طرف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
France and Germany were also brought in as parties to the treaty.
فرانسه و آلمان هم به عنوان طرفین عهدنامه پذیرفته شدند.
party elections
انتخابات حزبی
parties to the dispute
اصحاب دعوی، طرفهای دادخواهی
parties to the contract
طرفین قرارداد
the Republican Party
حزب جمهوریخواه
He too was a party to the conspiracy.
او هم در توطئه شرکت داشت.
a fishing party
اکیپ ماهیگیری
the surveying party
گروه نقشهبرداری
party members
اعضای حزب
مهمانی، بزم، پارتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
party clothes
لباس مهمانی
a dinner party
مهمانی شام
a birthday party
جشن تولد
شخص، یارو، طرف
that party who had telephoned
آن یارویی که تلفن زده بود
a rich old party who owns two factories
شخص مسن و پولداری که صاحب دو کارخانه است
مهمانی دادن یا رفتن
You should study instead of partying!
به جای مهمانی رفتن باید درس بخوانی!
دوران عیش و نوش تمام شده و حالا موقع کار است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «party» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/party