فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Amusement

əˈmjuːzmənt əˈmjuːzmənt

شکل جمع:

amusements

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

سرگرمی، تفریح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

His only amusement is backgammon.

یگانه سرگرمی او تخته‌نرد است.

What do you do for amusement?

برای سرگرمی چه می‌کنید؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

all kinds of amusements

انواع سرگرمی‌ها

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amusement

  1. noun entertaining, making someone laugh
    Synonyms:
    entertainment recreation diversion distraction
    Antonyms:
    boredom
  1. noun game, pastime
    Synonyms:
    entertainment sport game play hobby recreation interest diversion distraction joke prank lark
    Antonyms:
    work

ارجاع به لغت amusement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amusement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amusement

لغات نزدیک amusement

پیشنهاد بهبود معانی