شکل جمع:
diversionsتفریح، سرگرمی، عمل پیگم کردن، انحراف از جهتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the diversion of government funds for personal uses
واراهی (اختلاس) پولهای دولت برای امور شخصی
for the diversion of the enemy
برای منحرف کردن توجه دشمن
Nowadays, my only diversions are writing and walking.
این روزها تنها سرگرمی من نویسندگی و راهپیمایی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diversion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diversion