فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Diversify

dəˈvɜːr- / / daɪ- daɪˈvɜːsɪfaɪ

گذشته‌ی ساده:

diversified

شکل سوم:

diversified

سوم‌شخص مفرد:

diversifies

وجه وصفی حال:

diversifying

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

گوناگون شدن، متنوع شدن، دگرگون شدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

Children's interests typically start to diversify as they grow older.

علاقه‌مندی‌های کودکان معمولاً با بزرگ‌تر شدنشان شروع به تنوع می‌کند.

The ecosystem began to diversify after the volcanic eruption.

پس‌از فوران آتشفشان، اکوسیستم شروع به دگرگون شدن کرد.

verb - intransitive verb - transitive

کسب‌وکار گسترش دادن، تنوع بخشیدن، متنوع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

We must diversify our products in order to attract more customers.

باید فرآورده‌های خود را متنوع کنیم تا بتوانیم مشتریان بیشتری را جلب کنیم.

The company decided to diversify its business by investing in renewable energy.

شرکت تصمیم گرفت به کسب‌وکار خود را تنوع ببخشد و در انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The retailer diversified into online sales.

این خرده‌فروشی فعالیت‌های خود را گسترش داد و وارد فروش آنلاین شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diversify

  1. verb spread out; branch out
    Synonyms:
    expand vary change modify transform alter mix assort variegate
    Antonyms:
    stay same conform unvary

لغات هم‌خانواده diversify

  • verb - transitive
    diversify

ارجاع به لغت diversify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diversify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diversify

لغات نزدیک diversify

پیشنهاد بهبود معانی