گذشتهی ساده:
diversifiedشکل سوم:
diversifiedسومشخص مفرد:
diversifiesوجه وصفی حال:
diversifyingگوناگون شدن، متنوع شدن، دگرگون شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Children's interests typically start to diversify as they grow older.
علاقهمندیهای کودکان معمولاً با بزرگتر شدنشان شروع به تنوع میکند.
The ecosystem began to diversify after the volcanic eruption.
پساز فوران آتشفشان، اکوسیستم شروع به دگرگون شدن کرد.
کسبوکار گسترش دادن، تنوع بخشیدن، متنوع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We must diversify our products in order to attract more customers.
باید فرآوردههای خود را متنوع کنیم تا بتوانیم مشتریان بیشتری را جلب کنیم.
The company decided to diversify its business by investing in renewable energy.
شرکت تصمیم گرفت به کسبوکار خود را تنوع ببخشد و در انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کند.
The retailer diversified into online sales.
این خردهفروشی فعالیتهای خود را گسترش داد و وارد فروش آنلاین شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diversify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diversify