با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Diverse

dɪˈvɜrs daɪˈvɜːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more diverse
  • صفت عالی:

    most diverse

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
متنوع (متشکل از عناصر یا ویژگی‌های متمایز یا متفاوت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The United States is known for its diverse racial origins.
- ایالات متحده‌ی آمریکا به خاطر ریشه‌های نژادی متنوعش شناخته شده است.
- The school prides itself on its diverse student body, with students from all different backgrounds and cultures.
- این مدرسه به شاکله‌ی دانش‌آموزی متنوع خود با دانش‌آموزانی از همه‌ی پیشینه‌ها و فرهنگ‌های مختلف افتخار می‌کند.
adjective
مختلف، متفاوت، جوراجور، جورواجور
- My friend is a man of diverse interests
- دوستم مردی است که علایق مختلفی دارد.
- The newspaper editorial section featured a variety of diverse views on the topic.
- در بخش سرمقاله‌ی روزنامه دیدگاه‌های متفاوتی در مورد این موضوع ارائه شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diverse

  1. adjective different; various
    Synonyms: assorted, contradictory, contrary, contrasted, contrasting, contrastive, differing, discrete, disparate, dissimilar, distant, distinct, divergent, diversified, diversiform, incommensurable, like night and day, manifold, miscellaneous, mixed bag, multifarious, opposite, separate, several, sundry, unalike, unequal, unlike, varied, varying
    Antonyms: alike, conforming, identical, like, parallel, similar, uniform

لغات هم‌خانواده diverse

ارجاع به لغت diverse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diverse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diverse

لغات نزدیک diverse

پیشنهاد بهبود معانی