آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Distant

    ˈdɪstənt ˈdɪstənt

    صفت تفضیلی:

    more distant

    صفت عالی:

    most distant

    معنی distant | جمله با distant

    adjective B2

    دور، فاصله‌دار، دوردست، دورافتاده

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    He stared at a distant point on the horizon, lost in thought.

    او به نقطه‌ای دور در افق خیره شده بود و در فکر فرو رفته بود.

    They live in a distant village beyond the mountains.

    آن‌ها در روستایی دوردست آن‌سوی کوه‌ها زندگی می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a mile distant from the city

    در فاصله‌ی یک مایلی شهر

    traveling to a more distant place

    سفر کردن به جای دوردست‌تری

    distant countries

    کشورهای دور

    a town 100 miles distant

    شهری در صد مایلی (اینجا)

    distant voyages

    مسافرت به جاهای دور، سفرهای دورادور

    a distant sound

    صدای دور

    distant thoughts

    افکار دور و دراز

    adjective C2

    دور (فامیل)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    They invited even their most distant relatives to the wedding.

    آن‌ها حتی دورترین فامیل‌هایشان را هم به عروسی دعوت کردند.

    Although we’re distant relatives, we still keep in touch.

    بااینکه نسبت دوری داریم، اما هنوز در تماس هستیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a distant relative

    خویشاوند دور

    adjective C1

    سرد، بی‌احساس، بی‌عاطفه، کناره‌گیر

    He treated us with distant politeness.

    او با تواضع توأم با سردی با ما رفتار کرد.

    His distant behavior made it hard to connect with him.

    رفتار بی‌احساسش باعث شد نتوان با او ارتباط برقرار کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد distant

    1. adjective faraway
      Synonyms:
      far away remote far-off further farther beyond range out of reach in the distance out of range inaccessible isolated removed separate apart obscure retired secluded unapproachable backwoods far-flung out-of-the-way a piece arm’s length asunder not home indirect ways yonder wide of middle of nowhere in the sticks in the boonies sequestered abstracted in the background abroad telescopic far back
      Antonyms:
      near close nearby neighboring
    1. adjective aloof
      Synonyms:
      unfriendly cold reserved unsociable withdrawn remote cool formal unapproachable standoffish stiff haughty proud arrogant restrained retiring unconcerned ceremonious insociable solitary shy reticent laid back offish uncompanionable stuck-up standoff uppity put on airs on ice modest
      Antonyms:
      friendly warm kind sympathetic

    Collocations

    in the not too distant future

    در آینده ای نه چندان دور

    distant relative

    خویشاوند دور

    distant cousin

    فامیل دور

    not-so-distant future

    آینده نه چندان دور

    the not-so-distant future

    آینده نه چندان دور

    Collocations بیشتر

    dim and distant memory

    خاطره‌ای محو و دور

    distant echo

    پژواک دور

    distinction clear distant

    تمایز/تفاوت آشکار/واضح

    Idioms

    dim and distant

    مدتها پیش

    لغات هم‌خانواده distant

    noun
    distance
    adjective
    distant
    verb - transitive
    distance
    adverb
    distantly

    سوال‌های رایج distant

    صفت تفضیلی distant چی میشه؟

    صفت تفضیلی distant در زبان انگلیسی more distant است.

    صفت عالی distant چی میشه؟

    صفت عالی distant در زبان انگلیسی most distant است.

    ارجاع به لغت distant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «distant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distant

    لغات نزدیک distant

    • - distance
    • - distance glasses
    • - distant
    • - distant cousin
    • - distant echo
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.