زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Ceremonious

ˌserəˈmoʊniəs ˌserəˈməʊniəs

معنی ceremonious | جمله با ceremonious

adjective

پای‌بند تشریفات و تعارف، رسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

On ceremonious occasions the church is lavishly decorated.

در مراسم سنتی کلیسا را کاملاً آذین‌بندی می‌کنند.

He got up and shook the lad's hand ceremoniously.

او برخاست و دست پسرک را با تشریفات فشرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ceremonious courtiers

درباریان پایبند تشریفات

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ceremonious

  1. adjective ritual, formal
    Synonyms:
    proper formal civil decorous dignified impressive majestic solemn courteous stately moving striking ritual precise exact deferential seemly stiff courtly grandiose starchy punctilious
    Antonyms:
    informal relaxed unceremonious unobserved

ارجاع به لغت ceremonious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ceremonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ceremonious

لغات نزدیک ceremonious

پیشنهاد بهبود معانی