به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dignified

ˈdɪɡnɪfaɪd ˈdɪɡnɪfaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    dignifies
  • وجه وصفی حال:

    dignifying
  • صفت تفضیلی:

    more dignified
  • صفت عالی:

    most dignified

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C2
    باوقار، بزرگ، معزز، بلند‌مرتبه، موقر
    • - His father is a dignified man.
    • - پدرش آدم متینی است.
    • - a dignified bow
    • - تعظیم موقرانه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dignified

  1. adjective honorable
    Synonyms: aristocratic, august, courtly, decorous, distingué, distinguished, eminent, formal, grand, grave, great, highbrow, highfalutin’, imperial, imperious, lofty, magisterial, magnificent, nifty, noble, proud, refined, regal, reserved, respected, solemn, somber, stately, superior, upright
    Antonyms: dishonorable, indecorous, undignified

ارجاع به لغت dignified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dignified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dignified

لغات نزدیک dignified

پیشنهاد بهبود معانی