به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dignify

ˈdɪɡnɪfaɪ ˈdɪɡnɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dignified
  • شکل سوم:

    dignified
  • سوم شخص مفرد:

    dignifies
  • وجه وصفی حال:

    dignifying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    تکریم کردن، شأن و مقام دادن به
    • - a banquet dignified by the presence of the prime minister
    • - ضیافتی که حضور نخست‌وزیر به آن ابهت بخشیده بود
    • - I won't dignify your statements by answering!
    • - گفته‌های تو ارزش جواب مرا ندارد!
    • - We shouldn't dignify this writing by calling it poetry.
    • - نباید با اطلاق واژه‌ی شعر به این نوشته‌ها اعتبار آن را بالا ببریم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dignify

  1. verb make honorable; glorify
    Synonyms: adorn, advance, aggrandize, distinguish, elevate, ennoble, erect, exalt, grace, honor, magnify, prefer, promote, raise, sublime, uprear
    Antonyms: belittle, condemn, degrade, demote, detract, disgrace, humiliate, insult, shame

ارجاع به لغت dignify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dignify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dignify

لغات نزدیک dignify

پیشنهاد بهبود معانی