گذشتهی ساده:
adornedشکل سوم:
adornedسومشخص مفرد:
adornsوجه وصفی حال:
adorningادبی آراستن، زینت دادن، تزیین کردن، زیبا کردن، قشنگ کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her hair was adorned with a rose.
مویش را به گل سرخی آراسته بود.
The Christmas tree was adorned with colorful lights and ornaments.
درخت کریسمس با چراغهای رنگارنگ و زیورآلات تزیین شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adorn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adorn