فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Adorn

əˈdɔːrn əˈdɔːn

گذشته‌ی ساده:

adorned

شکل سوم:

adorned

سوم‌شخص مفرد:

adorns

وجه وصفی حال:

adorning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal

ادبی آراستن، زینت دادن، تزیین کردن، زیبا کردن، قشنگ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Her hair was adorned with a rose.

مویش را به گل سرخی آراسته بود.

The Christmas tree was adorned with colorful lights and ornaments.

درخت کریسمس با چراغ‌های رنگارنگ و زیورآلات تزیین شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adorn

  1. verb decorate
    Synonyms:
    decorate beautify enhance trim dress up fix up embellish ornament garnish enrich deck spruce up furbish grace bedeck doll up gussy up array
    Antonyms:
    damage hurt mar deform leave plain

ارجاع به لغت adorn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adorn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adorn

لغات نزدیک adorn

پیشنهاد بهبود معانی