آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Grace

    ɡreɪs ɡreɪs

    گذشته‌ی ساده:

    graced

    شکل سوم:

    graced

    سوم‌شخص مفرد:

    graces

    وجه وصفی حال:

    gracing

    شکل جمع:

    graces

    معنی grace | جمله با grace

    noun uncountable C1

    ظرافت، وقار

    She walked with grace, captivating everyone around her.

    او با ظرافت گام برمی‌داشت و همه‌ی اطرافیانش را مجذوب خود می‌کرد.

    He always admired her grace and poise.

    همیشه وقار و متانت او را تحسین می‌کرد.

    noun uncountable C2

    ادب، نزاکت، خوبی رفتار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    His grace impressed everyone at the party.

    ادب او همه را در مهمانی تحت‌تأثیر قرار داد.

    The politician's lack of grace during the debate was evident to all.

    نزاکت نداشتن این سیاستمدار در جریان مناظره بر همگان مشهود بود.

    noun uncountable formal

    دین فضل، فیض، لطف (الهی)

    by the grace of God

    به فضل خدا

    The pastor preached about the importance of accepting God's grace in our lives.

    کشیش در مورد اهمیت پذیرش فیض خدا در زندگی ما موعظه کرد.

    noun countable uncountable

    دین شکرگزاری، شکر، شکر نعمت (قبل یا بعد از صرف غذا)

    May we always remember to say grace before every meal.

    باشد که همیشه یادمان باشد پیش از هر وعده‌ی غذایی شکرگزاری کنیم.

    Let us say grace before we eat this delicious meal.

    بیایید پیش از خوردن این غذای خوشمزه، شکر نعمت کنیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Before dinner, my father always said the grace.

    پدرم همیشه قبل از شام شکر را به‌ جا می‌آورد.

    noun uncountable

    مهلت، فرجه

    The rent is due the first of each month and there is no more than a ten-day grace period.

    اجاره اول هر ماه پرداخت می‌شود و بیش از ده روز مهلت ندارد.

    The professor gives us a grace period of three days to submit our assignments.

    استاد به ما سه روز مهلت می‌دهد تا تکالیف خود را ارائه دهیم.

    verb - transitive C2

    مفتخر ساختن، افتخار دادن به، سرافراز ساختن

    The queen graced the knight with a title.

    ملکه شوالیه را با اعطای لقبی مفتخر ساخت.

    You graced us with your presence.

    با حضور خود ما را سرافراز کردید.

    noun

    عالی‌جناب، عالی‌جاه (عنوانی که برای اسقف اعظم و دوک و دوشس به کار می‌رود) (با G بزرگ) (معمولاً با Your/His/Her)

    Does Your Grace desire tea?

    عالی‌جناب آیا چای میل دارید؟

    His Grace, has arrived for the royal banquet.

    عالی‌جاه برای شرکت در ضیافت سلطنتی تشریف‌فرما شده است.

    noun

    لطف

    She received the job through the grace of her uncle.

    او این کار را به لطف عمویش دریافت کرد.

    His kindness and grace towards others made him a beloved person.

    مهربانی و لطف او نسبت به دیگران او را به فردی محبوب تبدیل کرد.

    noun

    قدیمی بخشش، عفو

    The criminal pleaded for grace from the king.

    جنایتکار از پادشاه تقاضای بخشش کرد.

    The soldier hoped for grace from his commanding officer after his mistake.

    سرباز پس از اشتباهش از افسر فرمانده خود امیدوار به عفو بود.

    noun

    تعویق (در مجازات)

    The criminal pleaded for a grace in his sentence.

    جنایتکار درخواست تعویق در حکمش را داشت.

    The condemned man's last hope was in receiving a grace.

    آخرین امید مرد محکوم تعویق بود.

    noun plural

    (اساطیر یونان) الهگان رحمت (Graces)

    Artists often depicted the Graces as a trio of enchanting goddesses.

    هنرمندان اغلب الهگان رحمت را به عنوان سه الهه‌ی سحرآمیز به تصویر می‌کشند.

    The Graces were beloved by all.

    الهگان رحمت محبوب همه بودند.

    verb - transitive

    زینت دادن، مزین کردن، آراستن

    The sculptor graced the statue with intricate details and patterns.

    مجسمه‌ساز مجسمه را با جزئیات و الگوهای پیچیده زینت داد.

    The chef graced the dessert with edible gold.

    سرآشپز دسر را با طلای خوراکی آراست.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد grace

    1. noun charm, loveliness
      Synonyms:
      beauty attractiveness elegance gracefulness allure loveliness form manners breeding refinement tastefulness polish style decorum propriety finesse poise balance dignity decency consideration pleasantness comeliness shapeliness symmetry smoothness ease tact mannerliness adroitness dexterity agility nimbleness address cultivation finish suppleness pliancy lissomeness lithesomeness
      Antonyms:
      clumsiness tactlessness ineptness
    1. noun mercy, forgiveness
      Synonyms:
      kindness goodness love compassion forgiveness generosity charity leniency clemency indulgence benevolence favor pardon tenderness good will compassionateness kindliness beneficence responsiveness forbearance reprieve lenity quarter caritas benefaction
      Antonyms:
      unforgiveness mercilessness
    1. noun prayer
      Synonyms:
      petition invocation thanks thanksgiving blessing benediction
    1. verb beautify, embellish
      Synonyms:
      decorate enhance embellish ornament adorn garnish enrich glorify distinguish set off honor dignify deck bedeck elevate favor crown laureate
      Antonyms:
      uglify disgrace

    Collocations

    have the grace

    ملاحظه و شعور (انجام کاری را) داشتن، بزرگواری کردن

    Idioms

    fall from grace

    معصیت کردن، گناه کردن، از لطف خدا محروم شدن

    in the good (or bad) graces of

    محبوب (یا منفور) بودن، مورد لطف (یا قهر)

    with bad grace

    با بی‌میلی و بدخلقی، با کم‌لطفی

    with good grace

    با کمال میل و لطف، با خوشرویی و گذشت، با بزرگواری

    سوال‌های رایج grace

    گذشته‌ی ساده grace چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده grace در زبان انگلیسی graced است.

    شکل سوم grace چی میشه؟

    شکل سوم grace در زبان انگلیسی graced است.

    شکل جمع grace چی میشه؟

    شکل جمع grace در زبان انگلیسی graces است.

    وجه وصفی حال grace چی میشه؟

    وجه وصفی حال grace در زبان انگلیسی gracing است.

    سوم‌شخص مفرد grace چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد grace در زبان انگلیسی graces است.

    ارجاع به لغت grace

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «grace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grace

    لغات نزدیک grace

    • - graben
    • - gracchus
    • - grace
    • - grace cup
    • - grace note
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.