آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ اسفند ۱۴۰۳

    Charity

    ˈtʃærəti ˈtʃærəti

    شکل جمع:

    charities

    معنی charity | جمله با charity

    noun countable

    مؤسسه‌ی خیریه، خیریه، مؤسسه‌ی نیکوکاری

    The charity provided food and shelter to those in need.

    مؤسسه‌ی خیریه برای افراد نیازمند غذا و سرپناه فراهم کرد.

    The Iranian charity raised significant funds for disaster relief.

    مؤسسه‌ی خیریه‌ی ایرانی بودجه‌ی قابل توجهی را برای امدادرسانی به بلایای طبیعی جمع‌آوری کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His donation to the charity made a big difference in the community.

    کمک مالی او به خیریه تغییر بزرگی در جامعه ایجاد کرد.

    noun uncountable B1

    احسان، صدقه، خیرات، نیکوکاری، کمک

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    They organized a concert for charity last week.

    آن‌ها هفته‌ی گذشته کنسرت خیریه‌ای ترتیب دادند.

    The widow and her baby depended on the charity of their neighbors.

    زن بیوه و فرزند نوزاد او به احسان همسایگان متکی بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Tickets for the charity performance sold out within hours.

    بلیت‌های اجرای خیریه در عرض چند ساعت فروخته شد.

    noun uncountable formal C2

    ایثار، گذشت، سعه‌ی صدر، مهربانی، رحمت، خوش‌قلبی

    She had enough charity to forgive her husband's killers.

    او آن‌قدر گذشت داشت که قاتلان شوهرش را بخشید.

    True charity involves empathy and understanding for others’ struggles.

    ایثار حقیقی مستلزم همدلی و درک سختی‌های دیگران است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد charity

    1. noun generosity, gift
      Synonyms:
      gift donation contribution hand offering hand-out assistance relief fund beneficence philanthropy largesse endowment benefaction helping hand gifting alms dole alms-giving oblation write-off
      Antonyms:
      taking stealing
    1. noun kindness, compassion
      Synonyms:
      love affection goodness benevolence compassion humanity generosity mercy kindness grace goodwill attachment indulgence magnanimity altruism tenderheartedness kindliness benignity clemency fellow feeling amity bounty bountifulness lenity caritas agape
      Antonyms:
      unkindness uncharitableness malevolence

    Idioms

    charity begins at home

    چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، اول به اهل بیت خودت احسان کن

    سوال‌های رایج charity

    شکل جمع charity چی میشه؟

    شکل جمع charity در زبان انگلیسی charities است.

    ارجاع به لغت charity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «charity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/charity

    لغات نزدیک charity

    • - charismatic
    • - charitable
    • - charity
    • - charity begins at home
    • - charity stripe
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.