فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Oblation

əˈbleɪʃn əˈbleɪʃn

شکل جمع:

oblations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal

دین خیرات، نذر، قربانی، پیشکشی به درگاه خدا

The oblation was made in gratitude for a bountiful harvest.

خیرات به شکرانه‌ی برداشت فراوان انجام شد.

The oblation board isn't entirely answerable to the consistorial court.

اغذیه‌ی خیراتی به‌طور کامل پاسخ‌گوی دادگاه تشریفاتی نیست.

noun uncountable

دین غذای عشای ربانی (نان و شراب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The oblation signifies the believers' offering of bread and wine to God as an act of worship.

غذای عشای ربانی دلالت بر تقدیم نان و شراب مؤمنان به خدا به‌منظور یک عبادت دارد.

The faithful eagerly participate in the oblation, presenting the bread and wine for consecration.

مؤمنان مشتاقانه در غذای عشای ربانی شرکت می‌کنند و نان و شراب را برای تقدیس ارائه می‌دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oblation

  1. noun a presentation made to a deity as an act of worship
    Synonyms:
    offering gift presentation religious offering sacrifice
  1. noun a charitable deed
    Synonyms:
    kindness favor benevolence philanthropy beneficence office kindliness benefaction benignity

ارجاع به لغت oblation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oblation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oblation

لغات نزدیک oblation

پیشنهاد بهبود معانی