امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Philanthropy

fəˈlænθrəpi fəˈlænθrəpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    philanthropies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
نوع‌پرستی، بشردوستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The philanthropy of Raul Wallenberg is well-known.
- بشر‌دوستی رائول والن‌برگ مشهور است.
- Among his philanthropies was the construction of two hospitals.
- ازجمله نیکوکاری‌های او ساختن دو بیمارستان بود.
- Funds for the hospital came from two large philanthropies.
- هزینه‌ی بیمارستان از طرف دو سازمان بزرگ نیکوکاری تأمین شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد philanthropy

  1. noun humanitarianism
    Synonyms:
    alms alms-giving altruism assistance benefaction beneficence charity contribution dole donation endowment fund generosity gifting good works helping hand relief

ارجاع به لغت philanthropy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «philanthropy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/philanthropy

لغات نزدیک philanthropy

پیشنهاد بهبود معانی