Beneficence

bəˈnefəsəns bəˈnefɪsəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
نیکوکاری، احسان، بخشش، کَرَم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- observe God's beneficence and mercy
- کرم بین و لطف خداوندگار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beneficence

  1. noun Kindly, charitable interest in others
    Synonyms: benevolence, altruism, benignancy, benignity, charitableness, charity, goodwill, grace, kindheartedness, kindliness, kindness, philanthropy, cheeriness
    Antonyms: maleficence
  2. noun Something given to a charity or cause
    Synonyms: alms, benefaction, charity, contribution, donation, gift, handout, offering, subscription
  3. noun A charitable deed
    Synonyms: benefaction, benevolence, benignity, favor, kindliness, kindness, oblation, office, philanthropy

ارجاع به لغت beneficence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beneficence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beneficence

لغات نزدیک beneficence

پیشنهاد بهبود معانی