قدیمی سودمند، مفید، سودآور، کمککننده، نتیجهبخش، ثمربخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This cooperation will be benefic to both companies in the long run.
این همکاری در درازمدت برای هر دو شرکت سودمند خواهد بود.
A stable economy is benefic to attracting foreign investment.
اقتصاد پایدار برای جذب سرمایهگذاری خارجی، کمککننده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «benefic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/benefic