معنی benefactress به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈbenɪfæktrəs ˈbenɪfæktrəs

معنی

بانی خیر (زن)، زن نیوکار، سودمند، مفید، نافع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد benefactress

noun A person who gives to a charity or cause

Synonyms: benefactor, contributor, donator, donor, giver

ارجاع به لغت benefactress

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «benefactress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/benefactress

لغات نزدیک benefactress

- benefaction
- benefactor
- benefactress
- benefic
- benefice

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return