فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Contributor

kənˈtrɪbjət̬ər kənˈtrɪbjətə

شکل جمع:

contributors

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

(شخص) کمک‌کننده، اهداکننده، اعطاکننده، مشارکت‌کننده، اعانه‌دهنده، دستیار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Each contributor brought unique ideas to the project.

هر مشارکت‌کننده ایده‌های منحصربه‌فردی را به پروژه آورد.

The magazine featured profiles of every contributor.

این مجله مشخصات هر کمک‌کننده را نشان می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contributor

  1. noun subscriber
    Synonyms:
    patron giver donor grantor

لغات هم‌خانواده contributor

ارجاع به لغت contributor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contributor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contributor

لغات نزدیک contributor

پیشنهاد بهبود معانی