plain, field, prairie, veld, farmland, champaign
دشت وسیع در اطراف شهر
the wide champaign around the city
دو قشون در این دشت با هم مصاف دادند.
The two armies clashed on this field.
handsel, the first money taken when a shop opens
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دشت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دشت