آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ آبان ۱۴۰۴

    Wonder

    ˈwʌndər ˈwʌndə

    گذشته‌ی ساده:

    wondered

    شکل سوم:

    wondered

    سوم‌شخص مفرد:

    wonders

    وجه وصفی حال:

    wondering

    شکل جمع:

    wonders

    معنی wonder | جمله با wonder

    verb - intransitive B1

    کنجکاو بودن، جویا بودن، پرسش داشتن، فکر کردن

    He wondered who it was.

    نمی‌دانست که آن شخص کی بود.

    I wonder why he hasn't answered.

    نمی‌دانم چرا جواب نداده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I wonder who will buy the house.

    کنجکاو هستم که چه کسی خانه را خواهد خرید.

    verb - intransitive B1

    هنگام درخواست کردن مؤدبانه یا رسمی استفاده می‌شود

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    I wonder if you could explain this problem to me again.

    آیا می‌توانید این مسئله را دوباره برایم توضیح دهید؟

    I was wondering if you might help me with this project.

    آیا ممکن است به من در این پروژه کمک کنید؟

    verb - intransitive formal

    شگفت‌زده شدن، حیرت‌زده شدن، تعجب کردن، مبهوت شدن

    We wondered at the speed with which he wrote.

    سرعت او در نگارش ما را متحیر کرد.

    She wondered at the skill of the painter.

    او از مهارت نقاش حیرت کرد.

    noun uncountable

    شگفتی، تعجب، حیرت

    It is a wonder he wasn't killed in the accident.

    تعجب‌آور است که در تصادف کشته نشد.

    When I saw his face my wonder increased.

    وقتی که صورت او را دیدم، شگفتی من بیشتر شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    It's a wonder that he is so strong even though he is ninety.

    شگفت‌انگیز است که باوجود نود‌سالگی اینقدر پرزور است.

    It's a wonder that he still won.

    شگفت‌انگیز است که باوجود همه‌ی این‌ها برنده شد.

    No wonder he is sad; his brother died recently.

    تعجبی ندارد که او غمگین است؛ برادرش اخیراً فوت کرده است.

    Our union will accomplish wonders.

    اتحاد ما معجزه خواهد کرد.

    to be filled with wonder

    غرق در شگفتی شدن

    to look at something in wonder

    با تعجب به چیزی نگاه کردن

    noun plural countable

    شگفتی، معجزه، عجایب

    He performed wonders such as moving stones.

    او کارهای خارق‌العاده‌ای می‌کرد؛ برای‌ مثال به حرکت درآوردن سنگ.

    The northern lights are a natural wonder that attracts tourists from all over the world.

    شفق‌های قطبی، شگفتی طبیعی‌ای هستند که گردشگران از سراسر جهان را جذب می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the wonders of creation

    عجایب خلقت

    the pyramids and other wonders of Egypt

    اهرام و دیگر عجایب مصر

    the wonder of God's love

    اعجاز محبت خداوند

    noun countable informal

    شخص فوق‌العاده، ماهر، کارآمد، نابغه، استاد

    The engineer is a wonder at solving complex problems.

    مهندس در حل مسائل پیچیده ماهر است.

    She’s a wonder with children; they all love her.

    او در برخورد با کودکان فوق‌العاده است؛ همه او را دوست دارند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wonder

    1. noun amazement
      Synonyms:
      surprise astonishment awe admiration fascination marveling curiosity bewilderment confusion perplexity puzzlement uncertainty doubt skepticism incredulity suspicion concern fear perturbation consternation shock start jolt jar stupefaction stupor reverence wonderment
      Antonyms:
      expectation
    1. noun something that is amazing
      Synonyms:
      sensation spectacle miracle marvel phenomenon wonderment curiosity rarity oddity prodigy stunner cynosure freak portent act of god nonpareil rara avis sight
    1. verb doubt; ponder
      Synonyms:
      think question query ask oneself inquire puzzle ponder meditate speculate conjecture be curious be inquisitive disbelieve
      Antonyms:
      know believe
    1. verb be amazed
      Synonyms:
      marvel admire stare gape be fascinated be startled be astonished be awestruck be taken aback be dumbstruck be flabbergasted look aghast boggle gawk
      Antonyms:
      expect anticipate

    Collocations

    be a wonder

    اعجاب‌انگیز بودن، معجزه بودن، شگفت‌آور بودن

    for a wonder

    به‌طور شگفت‌انگیز

    it's a wonder that

    معجزه است که/ بسیار شگفت‌آور است که

    no wonder

    پس بیخود نیست که، تعجبی ندارد (که)، عجب نیست

    the seven wonders of the world

    عجایب هفتگانه‌ی جهان

    Idioms

    do wonders for

    (به مراتب) بهتر کردن، بهبود بخشیدن

    wonders will never cease!

    (عامیانه) عجب!، چقدر شگفت‌انگیز!

    لغات هم‌خانواده wonder

    • noun
      wonder, wonderment
    • adjective
      wonderful, wonder, wondrous
    • verb - intransitive
      wonder
    • adverb
      wonderfully

    سوال‌های رایج wonder

    گذشته‌ی ساده wonder چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده wonder در زبان انگلیسی wondered است.

    شکل سوم wonder چی میشه؟

    شکل سوم wonder در زبان انگلیسی wondered است.

    شکل جمع wonder چی میشه؟

    شکل جمع wonder در زبان انگلیسی wonders است.

    وجه وصفی حال wonder چی میشه؟

    وجه وصفی حال wonder در زبان انگلیسی wondering است.

    سوم‌شخص مفرد wonder چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد wonder در زبان انگلیسی wonders است.

    ارجاع به لغت wonder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wonder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wonder

    لغات نزدیک wonder

    • - won ton
    • - won't
    • - wonder
    • - wonder worker
    • - wonder-struck
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.