فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Astonishment

əˈstɑːnɪʃmənt əˈstɒnɪʃmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    astonishments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    شگفتی، سرگشتگی، حیرت، بهت، بهت‌زدگی، شگفت‌زدگی، حیرانی
    • - The appearance of the two-headed man filled everyone with astonishment.
    • - پیدایش مرد دوسر همه را بهت‌زده کرد.
    • - The student's high score on the test caused astonishment among his classmates.
    • - نمره‌ی بالای دانش‌آموز در امتحان باعث شگفتی همکلاسی‌هایش شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد astonishment

  1. noun state of surprise
    Synonyms: amazement, astoundment, awe, bewilderment, confusion, consternation, dumbfoundment, one for the books, shock, something else, stunner, stupefaction, wonder, wonderment
    Antonyms: dullness, expectation, unexcitement

لغات هم‌خانواده astonishment

ارجاع به لغت astonishment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astonishment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/astonishment

لغات نزدیک astonishment

پیشنهاد بهبود معانی