۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Surprise

    sərˈpraɪz səˈpraɪz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      surprised

    • شکل سوم:

      surprised

    • سوم‌شخص مفرد:

      surprises

    • وجه وصفی حال:

      surprising

    • شکل جمع:

      surprises

    توضیحات

    این لغت به شکل surprize نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری surprise رایج است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable A2
    تعجب، شگفتی، حیرت، غافلگیری، مایه‌ی تعجب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - much to his surprise
    - با کمال تعجب او
    - a surprise visit
    - ملاقات غیرمترقبه
    verb - transitive verb - intransitive
    متعجب ساختن، غافلگیر کردن، شگفت‌زده کردن
    - He surprised the garrison and took the gold.
    - او دژ را غافلگیر کرد و طلاها را برد.
    - The police surprised the burglars.
    - پلیس سارقان خانه را غافلگیر کرد.
    - His sudden arrival surprised me.
    - ورود ناگهانی او مرا متعجب کرد.
    - to surprise an admission from someone
    - ناگهان موجب اقرار کسی شدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد surprise

    1. noun something amazing; state of amazement
      Synonyms:
      wonder amazement astonishment awe marvel shock surprise bewilderment revelation wonderment incredulity stupefaction prodigy phenomenon miracle eye-opener rarity curiosity bombshell disappointment miscalculation fortune attack kick jolt consternation start thunderbolt godsend whammy astoundment curveball disillusion unexpected unforeseen portent suddenness precipitousness precipitation precipitance abruptness
      Antonyms:
      expectation
    1. verb astonish; cause amazement
      Synonyms:
      amaze astound shock stun surprise startle daze overwhelm floor confound perplex bewilder dumbfound flabbergast nonplus disconcert rattle shake up confuse awe jar jolt stagger take aback unsettle dismay consternate dazzle strike dumb bowl over blow away electrify strike with awe cause wonder take one’s breath away leave open-mouthed leave aghast petrify throw a curve spring something on discomfit
      Antonyms:
      expect
    1. verb sneak up on; catch
      Synonyms:
      catch grab seize take nab capture discover ambush waylay lie in wait lay for spring on startle take by surprise catch unawares catch off-guard catch off-balance catch red-handed catch in the act drop in on come down on burst in on bushwhack
      Antonyms:
      expect

    Collocations

    Idioms

    • take by surprise

      1- غافلگیر کردن، مچ کسی را گرفتن 2- شگفت‌زده کردن

    لغات هم‌خانواده surprise

    • noun
      surprise
    • verb - transitive
      surprise

    ارجاع به لغت surprise

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «surprise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surprise

    لغات نزدیک surprise

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه