فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lay Off

ˈleɪˈɒf leɪɒf

گذشته‌ی ساده:

laid off

شکل سوم:

laid off

سوم‌شخص مفرد:

lays off

وجه وصفی حال:

laying off

توضیحات:

شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): layoff و lay-off

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural countable

کسب‌وکار اخراج، تعدیل نیرو، خاتمه‌ی همکاری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The layoff left many families in financial distress.

تعدیل نیرو باعث گرفتاری مالی برای خانواده‌های زیادی شد.

The company announced a significant layoff of employees due to financial constraints.

این شرکت اخراج تعداد زیادی از کارکنان خود را به‌دلیل محدودیت‌های مالی اعلام کرد.

noun singular countable

تعلیق (از کار یا ورزش)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Because of the slow markets, the factory has suggested the layoff of fifty workers.

به‌‌‌دلیل کسادی بازار، کارخانه پیشنهاد تعلیق پنجاه کارگر را داده است.

The layoff resulted in a decrease in productivity.

تعلیق باعث کاهش بهره‌وری شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lay off

  1. verb stop doing
    Synonyms:
    stop end quit cease halt give up rest desist let up leave off leave alone lie by spell give a rest
    Antonyms:
    start begin
  1. verb relieve of responsibility
    Synonyms:
    discharge dismiss fire let go drop oust retire early pay off
    Antonyms:
    hire employ

ارجاع به لغت lay off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lay off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/layoff-2

لغات نزدیک lay off

پیشنهاد بهبود معانی