گذشتهی ساده:
laid offشکل سوم:
laid offسومشخص مفرد:
lays offوجه وصفی حال:
laying offشکلهای نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): layoff و lay-off
کسبوکار اخراج، تعدیل نیرو، خاتمهی همکاری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The layoff left many families in financial distress.
تعدیل نیرو باعث گرفتاری مالی برای خانوادههای زیادی شد.
The company announced a significant layoff of employees due to financial constraints.
این شرکت اخراج تعداد زیادی از کارکنان خود را بهدلیل محدودیتهای مالی اعلام کرد.
تعلیق (از کار یا ورزش)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Because of the slow markets, the factory has suggested the layoff of fifty workers.
بهدلیل کسادی بازار، کارخانه پیشنهاد تعلیق پنجاه کارگر را داده است.
The layoff resulted in a decrease in productivity.
تعلیق باعث کاهش بهرهوری شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lay off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/layoff-2