Let Up

    American: ˈletˈəp British: letʌp
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    phrasal verb
    کند شدن، کم شدن، آهسته شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    phrasal verb
    متوقف شدن، ایستادن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد let up

    1. verb pause
      Synonyms: abate, cease, decrease, die down, die out, diminish, ease, ease off, ease up, ebb, fall, moderate, release, relent, slacken, slow down, stop, subside, wane
      Antonyms: continue

    ارجاع به لغت let up

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «let up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/let up

    لغات نزدیک let up

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند