(معمولاً غیرعمدی و ناخودآگاه) رازی را آشکار کردن، قضیهای را لو دادن، دهنلقی کردن، بند را به آب دادن، پتهی کسی را روی آب ریختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She let the cat out of the bag and finally told her parents about her plans of getting married.
او رازش را فاش کرد و بالاخره والدینش را از برنامههایش برای ازدواج مطلع ساخت.
I tried to keep the surprise party a secret, but Nima let the cat out of the bag.
سعی کردم تا جریان جشن غافلگیری را مخفی نگهدارم، اما نیما دهنلقی کرد و آن را لو داد.
My boss did not let the cat out of the bag about the deal until all the relevant contracts were signed.
تا زمانی که همهی قراردادهای مربوطه امضا شدند، رئیسم چیزی را در مورد آنها آشکار نکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «let the cat out of the bag» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/let-the-cat-out-of-the-bag