۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Slow Down

sloʊ daʊn sləʊ daʊn

گذشته‌ی ساده:

slowed down

شکل سوم:

slowed down

سوم‌شخص مفرد:

slows down

وجه وصفی حال:

slowing down

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2

آرام گرفتن، استراحت کردن، فشار را کم کردن، آرام پیش رفتن

Meditation helped her slow down and reconnect with herself.

مدیتیشن به او کمک کرد که آرام بگیرد و دوباره با خود واقعی‌اش ارتباط برقرار کند.

As he got older, he began to slow down and enjoy the little things in life.

با بالا رفتن سنش، شروع کرد آرام‌تر زندگی کند و از چیزهای کوچک زندگی لذت ببرد.

phrasal verb

آهسته رفتن، سرعت را کم کردن، کند کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Heavy rain slowed down the traffic on the highway.

باران شدید باعث کند شدن ترافیک در بزرگراه شد.

The athlete slowed down in the final lap due to exhaustion.

آن ورزش‌کار در دور پایانی به‌دلیل خستگی، سرعتش را کاهش داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slow down

  1. phrasal verb decelerate (without being noticed); to slip away, slip off

سوال‌های رایج slow down

گذشته‌ی ساده slow down چی میشه؟

گذشته‌ی ساده slow down در زبان انگلیسی slowed down است.

شکل سوم slow down چی میشه؟

شکل سوم slow down در زبان انگلیسی slowed down است.

وجه وصفی حال slow down چی میشه؟

وجه وصفی حال slow down در زبان انگلیسی slowing down است.

سوم‌شخص مفرد slow down چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد slow down در زبان انگلیسی slows down است.

ارجاع به لغت slow down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slow down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slow-down

لغات نزدیک slow down

پیشنهاد بهبود معانی