گذشتهی ساده:
slowed downشکل سوم:
slowed downسومشخص مفرد:
slows downوجه وصفی حال:
slowing downآرام گرفتن، استراحت کردن، فشار را کم کردن، آرام پیش رفتن
Meditation helped her slow down and reconnect with herself.
مدیتیشن به او کمک کرد که آرام بگیرد و دوباره با خود واقعیاش ارتباط برقرار کند.
As he got older, he began to slow down and enjoy the little things in life.
با بالا رفتن سنش، شروع کرد آرامتر زندگی کند و از چیزهای کوچک زندگی لذت ببرد.
آهسته رفتن، سرعت را کم کردن، کند کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Heavy rain slowed down the traffic on the highway.
باران شدید باعث کند شدن ترافیک در بزرگراه شد.
The athlete slowed down in the final lap due to exhaustion.
آن ورزشکار در دور پایانی بهدلیل خستگی، سرعتش را کاهش داد.
گذشتهی ساده slow down در زبان انگلیسی slowed down است.
شکل سوم slow down در زبان انگلیسی slowed down است.
وجه وصفی حال slow down در زبان انگلیسی slowing down است.
سومشخص مفرد slow down در زبان انگلیسی slows down است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slow down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slow-down